تمرین یازدهم: حرف نزنید، عمل کنید
برنامهریزیکردن به پیشبرد مرحله به مرحله کارهایتان، کمک بسیاری میکند و از طرفی به شما اینامکان را میدهد که بر پیشرفت کارتان نظارت داشته باشید. برنامهریزی، یکدید کلی از تمام مسیر به شما میدهد و از طریق آن، قادرید آینده را تا حدودی پیشبینی کنید. اما همه اینها به شرطی رخ میدهد که عمل کنید !
برنامهریزی به تنهایی کافی نیست. تلهای که بسیاری در آن اسیر میشوند، برنامهریزی کمالگرایانه است. منتظرماندن برای یکشرایط ایدهآل، فراهمشدن همه آنچه که نیاز دارند و برنامهای که مو لای درزش نرود. تبدیلشدن عمل ← به انتظار برای حالتی بینقص، و اجرا ← به کمالگرایی مفرط. اما همه اینها فقط به اتلاف وقت منجر میشوند پس عمل کنید، همین حالا. و ترجیحاً ایندیالوگ از فیلم جنگ ستارگان[۱] را جایی بگذارید که همیشه جلوی چشمتان باشد: «یا انجام بده یا انجام نده، سعیام را میکنم معنایی ندارد».
نحوه انجام:
الف- حالا آزمون و خطا را شروع کنید:
هر ایدهای که توسط آزمون و خطا رد شود، شما را یکقدم به طرح نهایی نزدیکتر میکند. پس روی خط شروع منتظر نمانید و شروع کنید. تا زمانیکه دست به کار نشوید و ایدهتان را اجرایی نکنید، به نقصهای آن پی نخواهید برد. به گفته استیون پرسفیلد[۲] توجه کنید که میگوید:
«بیشتر ما دو زندگی داریم؛ زندگیای که زندگی میکنیم و زندگیای که زندگینکرده در درون ما وجود دارد.»
بیشتر فکر کنید، میخواهید هرشب قبل از خواب به ایدهتان فکر کنید و به خیالپردازی درباره آن راضی شوید یا میخواهید آن را عملی کنید؟
ب- مجسمههایی ثابت یا فعالان متحرک؟
جریان خلاق، جایی برای مشاهدهگران منفعل ندارد. افرادی که مدام ایستادهاند و حرف از حرکت میزنند. اینجریان، فعالانی محرک را میطلبد که بیتفاوت رد نمیشوند و برای برنامهای بیعیب و نقص و کامل، منتظر نمیمانند. خودشان را قربانیهایی ناتوان فرض نمیکنند و، عمل میکنند. ایدهای که در ذهنتان وجود دارد را توضیح ندهید، آن را خلق کنید. طبق قانون اینرسی نیوتن[۳] «جسم ساکن تمایل دارد ساکن بماند و جسم متحرک میخواهد به حرکتش ادامه دهد» پس مدام درگیر آمادهشدن نباشید، شروع کنید. اما چگونه میتوانید مانند فعالان خلاق، بیتفاوت نباشید؟↓
ج- یکفهرست از نقصها درست کنید:
قطعاً مواردی در زندگیتان وجود دارد که روزانه اذیتتان میکند، وقتتان را میگیرد و سرعت و کیفیت عملکردتان را کاهش میدهد.
جادهای که موانع زیادی دارد، دستگاه پرداخت هزینه پارکی که به کندی کار میکند، اپلیکیشنی که به سختی بالا میآید و حتی گرمای بیش از حد محل کارتان و یا سروصداهای مزاحمی که تمرکزتان را به هم میزند. فهرستی از تمام اینآیتمها طراحی کنید و تک به تکِ آنها را مورد بررسی قرار دهید. چه کاری میتوان انجام داد؟ چگونه میتوان وضعیت را بهبود بخشید؟ چه کاری را میتوانید شخصاً انجام دهید و برای کدام آیتم به همکاری دیگران، نهادها و ارگانهای مربوطه نیاز دارید؟
شاید منفینگری به نظر برسد و شاید با دیدن آنکه درمورد خیلی از آنها کاری از دستتان بر نمیآید، مایوس شوید. اما اینکار، بهتر از یکگوشه ایستادن و شکایتکردن است. و مطمئن باشید آیتمهایی هستند که قابل حلند و برطرفکردن آنها لذتی دارد که به هزاران آیتم غیرقابلحل، میارزد.
د- در نوآوری، کمیت مهمتر از کیفیت است:
دیوید و تام از کتاب هنر و ترس[۴] داستانی نقل میکنند که بسیار جالبتوجه است؛ سعی کنید درس مهم و ارزشمند آن را دریافت کرده و درمورد خودتان به کار ببندید:
«استاد سفالگری باهوشی، در جلسه اول کلاسش هنرجویان را به دوگروه تقسیم کرد. او اعلام کرد که در پایان دوره، نیمی از هنرجویانش بر اساس کیفیت قطعهی سفالیای ارزیابی خواهند شد که روی آن کار میکردند و باید همه آموختههای خود را روی آن اعمال کنند. نیمهی دیگر کلاس، براساس کمیت قطعههای سفالیای که ساختهاند، ارزیابی میشوند. برای مثال، اگر پنجاه پوند[۵] کار سفالی بسازند، نمره الف خواهند گرفت. در طول ایندوره، گروه هنرجویانِ کیفیت، انرژی خود را روی ساخت دقیق یکقطعهی سفالی متمرکز کردند، درحالیکه گروه هنرجویانِ کمیت، در هرجلسه، بیوقفه نمونههای سفالی میساختند. اگرچه غیرشهودی به نظر میآید، اما با مقدمات گفتهشده، شاید بتوانید نتیجه آزمایش را حدس بزنید. در پایان دوره، بهترین کارهای سفالی، همهْ از آن هنرجویانی بود که هدفشان افزایش کمیت بود، کسانی که در واقع عمدهی وقتشان را صرف تمرین مهارتشان کرده بودند. »
اینداستان، میتواند به گستره وسیعی از زندگیمان تعمیم پیدا کند.
ه- ترس از صفحه سفید:
اگر کارتان درحوزه نویسندگی باشد، با اینترس به خوبی آشنایی دارید. زمانیکه ساعات طولانیای را به چشمکزن مانیتور و صفحهی خالی ورد زل میزنید یا به خطهای کاغذ سفید، در واقع در اینلحظه، ترس از صفحهی خالیست که شما را تسخیر کرده است. زمانیکه ایدهها در ذهنتان بالا و پایین میشوند اما نمیتوانید آنها را روی صفحه بریزید.
برای غلبه بر اینترس، باید بدون سانسور نوشتن را امتحان کنید. دفتر یا یکدسته کاغذ بردارید و روزانه ساعاتی مشخص را به بیسانسورنوشتن اختصاص دهید. کاغذ را بردارید و بنویسید. اگر نمیدانید چه بنویسید، بنویسید: «نمیدانم چه بنویسم.». از این بنویسید که هیچ چیز مهمی در ذهنتان وجود ندارد و اصلا نمیدانید چرا دارید مینویسید. با اینروش کمکم انباشتی از ذهنیات ننوشتهتان جاری میشود و زمانی به خودتان میآیید که چندین صفحه را پر کردهاید. چیزی بنویسید. قرار نیست همان لحظه، نوشته شما در صفحه اول روزنامه چاپ شود. پس بنویسید.
ی- شلخته باشید:
به جای پیرایش مداوم ایدهتان و کاملکردن آن در ذهنتان و بررسی مکررش، نمونههایی سریع و شلخته بسازید. درس کلاس سفالگری را فراموش نکنید.
[۱] Star wars
[۲] Steven Pressfield
[۳] Newton
[۴] The art and fear
[۵] Lb. برابر با ۰٫۴۵ کیلوگرم
دروس دوره تفکر خلاق :
- تفکر خلاق چیست؟ ۲۱ راهکار برای تقویت خلاقیت
- تفکر خلاق چیست؟ بیست و یک راهکار برای تقویت خلاقیت
- خلاقیت چیست و خودباوری در خلاقیت چه معنایی دارد؟
- تمرین اول: روی زخمتان مرهم بگذارید
- تمرین دوم: خلاقیت را انتخاب کنید
- تمرین سوم: آرام باشید و آگاه
- تمرین چهارم: سوال بپرسید و «چرا»هایتان را بیحساب خرج کنید
- تمرین پنجم: همگام با دنیا حرکت کنید
- تمرین ششم: زاویه نگاهتان را تغییر دهید
- تمرین هفتم: بر ترس از شکست غلبه کنید
- تمرین هشتم: شتابدهندگان
- تمرین نهم: اولین تجربه، سختترین تجربه
- تمرین دهم: برای اولینبار، به یکمسافرت تکراری بروید
- تمرین یازدهم: حرف نزنید، عمل کنید
- تمرین دوازدهم: از محدودیتها پله بسازید
- تمرین سیزدهم: قداست نمونه اولیه
- تمرین چهاردهم: نقشه ذهنی (MindMap)
- تمرین پانزدهم: ثانیهها را دریابید
- تمرین شانزدهم: سی دایره
- تمرین هفدهم: چگونه یکانسان را درک کنید؟
- تمرین هجدهم: کاربر نهایی تان یک انسان است، نه عدد
- تمرین نوزدهم: وظیفه یا علاقه؟
- تمرین بیستم: گروه خلاق
- تمرین بیست و یکم: پروژهی بعدی، زندگیتان