
تمرین اول: زندگی آگاهانه
در این بخش ابتدا تبیین میکنیم که زندگی آگاهانه به چه معناست و از نظر تئوری کاملا با این مبحث آشنا میشویم. پس از کسب این آگاهی سراغ تمرینها و اقداماتی میرویم که بتوانیم به زندگی آگاهانه نزدیکتر شویم.
زندگی آگاهانه به چه معناست؟
به صورت خلاصه و ساده، زندگی آگاهانه یعنی آنچه را وجود دارد، همان طور که هست ببینیم و بپذیریم.
لزومی ندارد آنچه را میبینیم دوست داشته باشیم ولی انکار نمیکنیم. زندگی آگاهانه یعنی احترام گذاشتن به واقعیتها.
قرار نیست نسبت به همه رخدادها و اتفاقات زندگیمان در بی خبری به سر ببریم و سعی کنیم آنان را فراموش کنیم، بلکه آنان را میپذیریم.
فکر نکینم اگر به واقعیتهای ناخوشایند فکر نکینم، از بین میروند. از طرفی پذیرفتن واقعیتها تنها مربوط به رخدادها و شرایط زندگیمان نیست بلکه افکار و احساسات ما را نیز در بر میگیرد. قرار نیست نیازها، خواستهها و احساسات خود را انکار کنیم؛ بلکه میپذیریم.
کسی زندگی آگاهانه دارد که بر اساس آنچه میبیند و میداند رفتار کند، نه اینکه در دنیای ذهنی و خیالی فرو رود و واقعیتها را انکار کند.
تمرین ۱: زندگی در لحظه حال
رسیدن به وضعیتی که بتوانیم در لحظه حال زندگی کنیم، نیاز به بحث و تمرین مفصل دارد که در نهایت به افکار و ذهن خود تا حد نسبی تسلط یابیم. در اینجا نکاتی مطرح میشود که ما را از توهم گذشته و آینده کمی خارج کند.
ذهن ما وسیلهای برای تولید فکر و ایده است. تخیل ما قابلیت بازسازی هر مفهومی را در ذهنمان دارد. با ذهنمان میتوانیم به گذشته یا آینده سفر کنیم. در اینجا نیاز است هر زمان در فکر فرو رفتیم از خودمان سوال کنیم که مشغول بررسی گذشتهای هستیم که وجود ندارد یا تصور آیندهای که آن هم وجود ندارد.
بررسی گذشته و آینده باید هدف داشته باشد.
گذشته میتواند درسهای زیادی برایمان داشته باشد و تصور آینده میتواند مسیر حرکت امروز را برایمان ترسیم کند. با این حال زمانی که میزان تمرکز ما بیش از اندازه و بی هدف بر روی گذشته و آینده باشد، زندگیمان را فقط صرف توهمات ذهنی کردیم. آنچه وجود دارد تنها لحظه اکنون است.
از این به بعد نسبت به افکاری که به ذهنتان هجوم میآورند، توجهتان را بیشتر کنید.
اگر در مورد گذشته و آینده هستند سعی کنید، در فرصتی مجزا به آنها بپردازید و تعیین تکلیف کنید. مشخص کنید چه درسی از آن اتفاق در گذشته گرفتید و تصورات آینده شما منجر میشود چه مسیر و انتخابهایی برای امروزتان انجام دهید.
هر زمان که مشغول کاری هستید، باید خودآگاهی بیشتری نسبت به افکارتان داشته باشید. هر زمان افکار شما متمرکز بر کار فعلیتان است، در کارتان غرق شوید و ادامه دهید. هر زمان افکاری از آینده و گذشته به ذهنتان هجوم آوردند، صبر کنید، بر روی برگهای آنها را یادداشت کنید که بعدا بررسی شوند. بعد از بررسی آنان بنویسید که چه درسی از گذشته گرفتید و از بررسی آینده چه مسیری برایتان روشن شد. این کار در ابتدا دشوار خواهد بود ولی به مرور، تسلطتان بر مدیریت افکار افزایش مییابد.
تمرین ۲: پذیرفتن اشتباهات
تصورات غلطی در مورد اذعان کردن به اشتباهات وجود دارد. برخی تصور می کنند که اگر به اشتباه خود اعتراف کنند، حیثیت و اعتبار خود را از دست میدهند در حالیکه، دیدن فردی که اشتباه میکند و نمیتواند اشتباه خود را تشخیص دهد بیشتر به حیثیت و اعتبارمان لطمه میزند.
برخی غرورشان اجازه نمیدهد که بپذیرند اشتباه کردند. یا کاری را درست انجام میدهند یا توجیه میکنند. همه اینها هیچ تغییری در این واقعیت که اشتباهی رخ داده، ایجاد نمیکند.
اتفاقی که در عمل رخ میدهد این است که برخی انتخاب میکنند که اشتباهشان را انکار کنند پس با احتمال بیشتر باز هم اشتباه خواهند کرد، هزینه خواهند داد و از موفقیتهای پیش رویشان فاصله میگیرند. برخی نیز تصمیم میگیرند که اشتباهات خود را بپذیرند در نتیجه با درسی که از آن گرفتند در آینده کمتر اشتباه میکنند و رشد خواهند کرد و موفقیتهای بیشتری خواهند داشت.
افرادی که نمیتوانند به اشتباهات خود اذعان کنند، عزت نفس سالمی ندارند.
بنابراین برای زندگی آگاهانه، اشتباهات خود را میپذیریم و اگر نیاز بود به این اشتباهات اذعان میکنیم. نیازی نیست به خودمان و دیگران دروغ بگوییم بلکه برعکس با زندگی آگاهانه عزت نفس خود را تقویت میکنیم.
تمرین ۳: توجه داشتن به دنیای درون و پیرامون
دیگر برای داشتن عزت نفس نباید چشممان را روی حقایق زندگی ببندیم.
شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه بر روی باورها و ارزشهای ما تأثیر میگذارند. شرایط سیاسی جامعه میزان آزادی ما را تعیین میکند و در نهایت شرایط اقتصادی نیز بر سطح رفاه ما مؤثر است. قرار نیست در خلاء زندگی کنیم و تصمیم بگیریم. همه این شرایط را باید بپذیرم و ببینیم. علاوه بر دنیای بیرون باید به دنیای درونی خودمان نیز اشراف داشته باشیم؛ بگذارید چند سوال بپرسم:
- چه چیزهایی به ما انگیزه حرکت میدهد؟
- چه چیزهایی باعث شادی و خوشحالیمان میشود؟
- از چه چیزهایی بدمان میآید؟
سوالات به ظاهر سادهای است.
هر چه آشنایی ما با دنیای درونمان بیشتر باشد، خیلی راحتتر میتواتیم به این گونه سوالات جواب دهیم و هر چه شناخت کمتری از ارزشها، باورها، خواستهها، لذتها و نفرتهایمان داشته باشیم، نمیتوانیم جواب دقیقی به این سوالات بدهیم.
خیلی اوقات بین اینکه من چه میخواهم یا اینکه جامعه و دیگران از من چه میخواهند نمیتوانیم تمایز قایل شویم ولی در عمل ما برای کاری تلاش میکنیم که حقیقتا خودمان خواستار آن باشیم. از این به بعد نیاز است کمی بیشتر به اقدامات و افکارمان توجه کنیم. زمانی که چیزی در ما انگیزه ایجاد میکند، با نگاهی هوشیارانه آن را بررسی کنیم و به یاد بسپاریم. با ترسهایمان بیشتر آشنا شویم. صادقانه به دنبال آن باشیم که چه چیزی برای ما دوست داشتنی است و از چه چیزی بدمان میآید. از این به بعد افکار و اعمال خود را زیر نظر بگیرید.
یکی از تکنیکهایی که ما را به آگاهی نسبت به افکار و احساساتمان میرساند، واکنشهایی است که در بدنمان ایجاد میشود. احساسات و افکارمان این قدرت را دارند که عضلات ما را منقبض کنند یا تنفس را برایمان سخت کنند.
تمرین ۴: تمایز قائل شدن میان واقعیت ها و تفسیرها
در موضوع زندگی آگاهانه مفصل در مورد دیدن واقعیتها و پذیرفتن آنها صحبت کردیم ولی باید حواسمان باشد که تفسیرهای شخصیمان را واقعیت در نظر نگیریم.
تفسیرهای ما به قضاوت شخص ما وابسته است و ممکن است دیگران برداشتهای متفاوتی داشته باشد.
وقتی در مورد رنگ و ابعاد چیزی صحبت میکنیم تفسیرها یکسان است ولی اگر موضوع توصیف رفتار یک فرد باشد، هرکسی تفسیر خود را دارد.
حالا سوال این است که واقعیت چیست!
هیچ کدام از برداشتهای ما از رفتار فرد دیگر نمیتواند واقعیت باشد زیرا همه ما با عینکی که بر چشم داریم، آن فرد را ارزیابی میکنیم.
اگر میخواهیم واقعیت را در مورد شخصی بدانیم یا پیام رفتار او را بدانیم هیچ راهی نداریم مگر اینکه از خودش پبرسیم.
تصور کنید در یک مهمانی، ناگهان یکی از مهمانان سراسیمه مهمانی را ترک کند. تنها واقعیتی که وجود دارد این است که یکی از مهمانان با عجله مهمانی را ترک کرده است و تمام قضاوتهای ما در مورد علت این رفتار تفسیر ماست که هیچ دلیل و مدرکی هم ندارد. در این شرایط برای دسترسی به واقعیت باید از خود فرد سوال شود.
از این به بعد میان آنچه میبینیم با آنچه با پیشفرضهای ذهنیمان تخیل میکنیم و قضاوت میکنیم باید تمایز قائل شویم.
تمرین ۵: مشاهده بازخوردها
اقدامات و تصمیمات ما تأثیری در دنیای پیرامونی و درونیمان دارند که با توجه بیشتر میتوانیم بازخورد رفتار و اقدام خود را مشاهده کنیم.
ممکن است این بازخورد صحبت و نظر افرادی باشد که رفتار و اقدام ما را مشاهده کردند.
ممکن است بازخورد تغییراتی باشد که خود در وجودمان حس کردیم. خیلی از بازخودها مستقیم نیستند.
فروشندگان کتاب با بررسی اینکه مشتریان چه نوع کتابهایی را بیشتر خریداری کردهاند، تصمیم میگیرند برای دفعه بعد در چه حوزهای کتاب سفارش دهند. این تصمیم بر اساس بازخوردی بوده که فروشنده دریافت کرده با اینکه هیچ خریداری به صورت مستقیم صحبتی با فروشنده نداشته است.
بازخوردها شبیه به میسریابی هواپیما در سیستم ناوبری است. خلبان به صورت مستمر موقعیت خود را با مسیری که باید طی کند مقایسه میکند و مسیر خود را اصلاح میکند. دیدن این بازخوردها مانند خلبانی که هواپیما را در مسیر پروازیاش قرار میدهد، ما را در سطح آگاهی سازندهای نسبت به اقدامات و تصمیماتمان قرار میدهد.
برای زندگی آگاهانه این باورها را در خودمان تقویت کنیم:
- هر چه بیشتر در مورد علایق، ارزشها، نیازها و خواستههایم بدانم، زندگی بهتری خواهم داشت.
- اصلاح کردن اشتباهات بهتر از آن است که وانمود کنم اشتباه نبوده.
- نباید از واقعیتهای ناخوشایند فرار کنم.
- درک کردن دنیای پیرامونی به نفع من است.
- برای زندگی بهتر باید دانش خود را بیشتر کنم و بیشتر بیاموزم.
- هر چه خودم را بیشتر بشناسم، برایم بهتر است.
دروس دوره عزت نفس :