
تمرین سوم: مسئولیت در قبال خود
براندن (Branden) هدف از این تمرین را رسیدن به تسلط بر زندگی معرفی میکند.
وقتی حس کنیم که فرمان زندگیمان در دست خودمان است، احساس شایستگی رسیدن به بهترینها را خواهیم داشت. موفقیتهایمان حاصل تلاش و تصمیمهای خودمان بوده و آنها را میپذیریم ولی قبل از آن باید تمرین کنیم که شکستها و ناکامیها را نیز بپذیریم و مسئولیت زندگیمان را قبول کنیم.
اگر بخواهیم کمی جزئیتر به مسئولیت در قبال خود بپردازیم، این موضوع را به چند زیرمجموعه تقسیم میکنیم.
مسئولیت در قبال تحقق اهداف و خواستهها
اگر انتظار داشتیم دیگران ما را به اهداف و خواستههایمان برسانند، کاملا بر خلاف مسئولیتپذیری در زندگی رفتار کردهایم. اگر تا الان فکر میکردیم مدرسه باید ما را به دانشگاه ببرد، دانشگاه ما را باید سر کار ببرد، پدر و مادر باید ما را سر خانه و زندگیمان ببرد، باید بگویم این تصورات کاملا بر خلاف رفتار مسئولانه در زندگی است.
این مثالها کمی مبالغه آمیز بودند ولی کم و بیش دچار این تصور میشویم که وظیفهای بر دوش دیگران است تا ما را به خواستهها و اهدافمان برسانند درحالیکه تنها کسی که موظف است ما را به خواستههایمان برساند خودمان هستیم نه هیچ کس دیگری.
مسئولیت در قبال انتخابها و رفتارهایمان
بعضا در زندگی و کارمان هر کاری که احساس میکنیم اشتباه بوده، اول سعی میکنیم تقصیر را گردن فرد دیگری بیندازیم. شاید فکر میکنیم که خطری را از خودمان دور کردیم و در فضای امنی قرار گرفتیم ولی در واقعیت، از مسئولیتپذیری دور شدیم. قبول نکردن مسئولیت تصمیمات و رفتارمان بر روی عزت نفس تأثیر منفی میگذارد.
اگر بعدا بخواهیم با اطمینان نتایج مثبت تصمیمات و اقداماتمان را بپذیرم، از الان باید در مورد نتایج منفی و شکستها نیز مسئولیتپذیر باشیم.
مسئولیت ایجاد و حفاظت از رابطهها
اگر الان با افرادی در ارتباط هستید یا میخواستید افراد دیگری در شبکه ارتباطی نزدیک یا دور شما باشند، هیچ چیز و هیچ کسی به جز شما مسئول نیست. در این مورد نیز عموما اولین واکنش ما این است که علل و عوامل محیطی را بانی و مسبب میدانیم که با چه کسانی دوستیم، با چه کسانی همکاریم و با چه کسانی تفریح میکنیم و حتی در انتخاب همسر دیگران را مقصر میدانیم. علاوه بر اینکه انتخاب افرادی که در ارتباط هستید با شماست، تعیین کیفیت این ارتباط نیز بر عهده شماست. نوع رفتار ما با دیگران، از جمله اقداماتی محسوب میشود که باید مسئولیت آن را بپذیریم.
مسئولیت در قبال مدیریت زمان
خیلیها ادعا میکنیم که زمانمان دست ما نیست. توقعات و برنامههایی که دیگران تنظیم میکنند یا مسئولیتها و وظایف مختلفی که بر عهده گرفتیم، موجب شده تا دیگر زمانی برای خودمان باقی نماند. با این حال واقعیت این است که ما باید تصمیم بگیریم که زمان و انرژی خود را صرف چه کارهایی کنیم.
اگر به دلایل مختلفی مانند ضعف در “نه گفتن” نمیتوانید زمانتان را مدیریت کنید، مسئولیت شما کنار نمیرود. بهتر است بدانیم مقصر شمردن دیگران و شرایط در مدیریت زمان، ما را از زندگی مسئولانه دور میکند. قاعدتا برای رسیدن به شرایطی که بتوانیم به بهینهترین شکل از زمانمان استفاد کنیم، نیاز به مهارتهای مختلفی داریم ولی در اینجا از دیدگاه مسئولیتپذیری، میدانیم که مسئولیت این کار با کسی جز من نیست.
مسئولیت در قبال خوشبختی
اگر فکر میکنیم دیگران مسئولیت و وظیفهای در رساندن ما به خوشبختی و شادی دارند، این باور غلطی است. اگر دوست داشتن خود را منوط کردیم به دوست داشتن دیگران، راه غلطی را انتخاب کردیم. اگر فکر میکنیم شادی ما وابسته به کاری است که دیگران برایمان انجام دهند، روش نادرستی را پیش گرفتیم. تنها کسی که میتواند مرا به خوشبختی و شادی برساند، خودم هستم.
با این حال مسئول همه اتفاقات نیستیم …
ما بر روی خیلی از اتفاقات کنترلی نداریم. وقتی کنترل نداریم، مسئولیتی هم در قبال آن نداریم. اگر خودمان را به خاطر این کارها، مقصر بدانیم، به عزت نفس خود آسیب زدیم. وقتی مسئولیت زندگیمان را قبول میکنیم به این معنا نیست که عوامل خارجی و حوادث نمیتوانند بر زندگی ما اثر بگذارند. ما در مورد اقداماتی که بر آنها اختیار داریم، مسئولیم.
تمرین ۱: تفکر مستقل
خیلی از اوقات به جای فکر کردن، باورها، تفکرات و نظرات دیگران را بازگو میکنیم. بعضا این تصور را داریم که این حاصل تفکر ما بوده در حالیکه تنها نظر دیگران را تکرار کردیم. هرچقدر به سمت تفکر مستقل پیش برویم، در زندگی مسئولانه توانمندی بیشتری کسب کردیم. حتما نیاز است از دیگران بیاموزیم و آشنایی با نظرات و عقاید آنان مفید خواهد بود ولی تفکرات و نظرات ما باید از خودمان نشأت بگیرد نه از ذهن دیگران.
هر جا احساس کردید با نظر و عقیدهای مخالف هستید ولی نمیتوانید یا نمیخواهید مخالفتی کنید و صرفا برای همراهی جمع نظر و عقیده فرد دیگری را بازگو میکنید، به یاد این اصل بیفتید که وقت آن رسیده تفکر مستقل داشته باشید.
تمرین ۲: تغییر در باور (کسی نمی آید مشکلات من را حل کند)
بعضی از ماها برای حل مشکلاتمان رویای یک ناجی را در سر میپرورانیم. علاوه بر اینکه این اتفاق هیچوقت نخواهد افتاد و یک فریب بیش نیست، منفعل میشویم، یعنی خودمان اقدام و کاری برای مشکلاتمان انجام نمیدهیم. باید بدانیم که کسی برای سر و سامان دادن به زندگیمان نمیآید. کسی نمیآید که مشکلات مرا حل کند. باوری که باید در خود تقویت کنیم این است که اگر خود من برای زندگیام کاری انجام ندهم، چیزی بهتر نمیشود.
برای زندگی مسئولانه این باورها را در خودمان تقویت کنیم:
- مسئول رسیدن به خواستههایم هستم.
- مسئول انتخابها و اعمالم هستم.
- مسئول روابطم هستم. رابطه با همسر، خانواده، دوستان، همکاران، مشتریان و …
- تعیین اولویتهای زندگیام با من است.
- مسئولیت رسیدن به سعادت و خوشبختی با من است.
- خودم باید چهارچوب ارزشیم را انتخاب کنم.
- میپذیرم که مسئول ارتقا و تعالی زندگی خود هستم و قرار نیست کسی این کار را برای من انجام دهد.
دروس دوره عزت نفس :
ارسال نظر
سلام بسیار عالی و کاربردی
پیوند یکتاخسته نباشید